در شب عاشورا زینب بود و حسین (ع) بود و همه کس و همه چیز.
در شب یازدهم زینب بود و زینب ، باز هم زینب بانوی بانوان .
در این شب زینب شبان بود ، قافله سالار اسیران بود ، و نقطه اتکاء یتیمان !......
مصائب هر چند بسیار سنگین بود و گران ولی زینب همچون کوهی استوار در برابر مصائب ایستاد و خم به ابرو نیاورد !
به نگهبانی اسیران پرداخت ، به گردآوری زنان و کودکان پرداخت ،روان بخش پیکرهای بی روح گردید ، نوای بینوایان بود و رمق بی رمقان .
پس از آن که از این کارها فراغت و از سلامت همه اطمینان حاصل کرد ، به سوی خدا رفت و به عبادت پرداخت . نماز شب به جای آورد.
آنقدر
ناتوان و کوفته شده بود که نتوانست ایستاده نماز بخواند . نماز شب را
نشسته به جا آورد و با خدای خود به راز و نیاز پرداخت . زینب ، خدایی بود و
خدائیان ، مصائب و رنجها را اینگونه استقبال می کنند و خم به ابرو نمی
آورند ،پـــــایـــــدارند و ســــپاســــگزار.
- ۰ نظر
- ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۰۳
- ۷۳۲بازديد